بسم رب المهدی(عج)

این روزها میل گفتنم هست و حس گفتنم نیست.

این روزها خیال گفتنم هست و رمق نوشتنم نیست.

لب بگشا و دستی بالا ببر...

که دستان تو باز میکند گره از کار چون منی بی سروپا که گره خورده است تمام دنیایم...

و سخت تر آنکه گره خورده است هردو دنیایم...

من میان هجمه این همه درد و تو...

تو کجائی؟؟

یااباصالح مددی

من بارها و بارها بخش کرده ام واژه "درد" را

و همیشه برای من

جز یک بخش نبوده است

و حالا

مانده ام در اینکه

چرا سهم من از همین یک بخش شده "بی نهایت "

خودت خوب میدانی همین درد بینهایت مرا

و

آن نگاه های رحیمانه ات است که بدتر میسوزاند وجودم را و از من همان خاکستر برباد رفته ای می ماند

که باز هم در اوج هیچ بودن تو را میخواند

خـــدای من

خـــدای کریم من

من همانم که در دریای بی قراری از تو سروده ام

گرچه امواج غفلت هر دم به سوئی رانده مرا...

من همانم که هر بار پس از آن همه شرمساری و بی آبروئی نزدت

چشم از همه عالم بسته

از تو فقط تو را خواسته ام

و ماندنت تا همیشه برای دلم را...

مهربانترینِ من!

میدانم که برای تو هیچ نبوده ام جز مخلوقی که شاید از خلقش لذت که نبردی هیچ، گاه گاهی خواستی تا نباشم و نبینی این سربه هرجا کوفتنم را و این سر به هوائی های مدامم را...

میدانم که از منِ ناچیز حتی دمی بندگی برای تو سر نزد که فخر بفروشی برایش نزد ملائکت...

میدانم که هربار فقط ستارالعیوبی تو بود که نجاتم داد...

و شرمساری ام را افزون کرد..

میدانم که جز تو هیچ کس نمیتوانست و هیچ گاه نخواهد توانست چشم بپوشد از بی پروائی ها و خطاهای من...

که جز تو هیچ کس غفار الذنوب نبوده و نیست ...

و حالا باز زمزمه میهمانی ات پیچیده

و

 باز سرمست میشوم از عطر نفس های مسبّحش

رمضان الکریم

 و

باز شرم میکنم از تو و رأفتت

که منِِ هیچ را هم راه داده ای باز

با همه نداری ام

و

باز حسرتی ست به دلم ...

کـربلا

و

یک نظر دیدار یار...

که انگار گره خورده ماه رمضان و محرم ت باهم ...

اینبار اما چه زیبا و دلنشین گرهی...

لایمکن الفرار از عشق حسین

*****

آقای دلــم سلام.

حرفم نیست فقط...

فقط تبریکی و حسرتی...

حسرتی که کاش میپیچید هوای عطر نفسهایت اندکی در هوای غبارآلود دلم...

همین...فقط دعــایم کن...

و هربار که میگویم دعایم کن

تمام وجودم بغض میشود که بگو

جانم فـــدای دعاکردنت آقـــا...

این بار هم تو ببخش که ناقابلی فقط آرزو کرد...

***

دلــ نوشتــ:

*بالاخره رخصت نوشتن داد...چه مبارک سحری بود و...

*حلول ماه مبارک رمضان را خدمت تمامی دوستان بزرگوار تبریک عرض میکنم و ازهمگی التماس دعا دارم...

*آقاجان اعمال ما بی محتواست تو دعا کن مقبول افتد وتو دعا کن باخدا باشیم ...

*کاش رمضان آخرمان نباشد و کاش "رمضان بی تو" مان نباشد دیگر...

*فرمود این دعا را زیاد بخوانید که در حقیقت دعا برای فرج ماست:

اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى‏ اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ

اَللَّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ

اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ

اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ

اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ

اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ

اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ

اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ

اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ

اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ

اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ 

اَللّهُمَ‏ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ

اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ

وَاَغْنِنا مِنَ‏ الْفَقْرِ

اِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَى‏ءٍ قَدیرٌ