بسم رب الحسین(ع)

 

غصه ی آشنا دلم دارد

دست من نیست خودش میبارد،

 

این دو چشمی که تنگ دیدن توست

باز کن ببین که خون بارد

 

اینکه سهم من است هجرانت

زده آتش برم خدا داند

 

ای حسینم غریب من گاهی

دلم از تنگی ات فغان دارد

 

آمدم بعد از اربعین غمت

آمدم تا همه جهان داند؛

 

که غمت در دلم نه پیدایی ست

بخدا درد تو تماشایی ست

 

"یه منتـــظر

اربعین غمت