سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان

ویرایش
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :4
کل بازدید :162654
تعداد کل یاد داشت ها : 69
آخرین بازدید : 103/2/4    ساعت : 11:18 ص
درباره
یه منتظر[361]

گمگشته دیار دلتنگی. غم واژه مینگارم از لحظه های دلتنگی ات خورشید! و اینجا را گویی غبار ابرها پوشانده در حسرت ظهورت... و من ...این همان بی قرارم مینگارم از دلتنگی واژه هایم آرزویم این است ای کاش دستت بشود ضامن دلم... کلیه نوشته های این وبلاگ شعرها و دلنوشته های این حقیر میباشد.در صورت کپی منبع ذکر شود.
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
امید انتظار من

 

 

بسم رب الحسین(ع)

 

غصه ی آشنا دلم دارد

دست من نیست خودش میبارد،

 

این دو چشمی که تنگ دیدن توست

باز کن ببین که خون بارد

 

اینکه سهم من است هجرانت

زده آتش برم خدا داند

 

ای حسینم غریب من گاهی

دلم از تنگی ات فغان دارد

 

آمدم بعد از اربعین غمت

آمدم تا همه جهان داند؛

 

که غمت در دلم نه پیدایی ست

بخدا درد تو تماشایی ست

 

"یه منتـــظر

اربعین غمت





      

 

بنام خالق "تو

 

از دلتنگی ات چو شمع آب میشوم

ای ماه چه میکنی با دلم که بی تاب میشوم؟

دلتنگی ام ببین، در برم نمانده تاب

زین پس به اشک دلتنگی ات خواب میشوم...

 

"یــه منتظــر





      

 

بنام خالق "تو"

 

دلم که تنگت میشود؛

آیه ی صبر میخوانم برایش...

خداهم میشود همراهم در انتظارت...

"فانتظروا إنی معکم من المنتظرین...

 

"یـــه منتظــر





      

بسم رب الحسین(ع)

 

اشقیا حمله کردند

به خیمه ها...

چوب دستش بود..

محکم زد!

محکم محکم...

چوب شکست!

از شدت اصابتش با کمر!

کارگردان از جا پرید!

مرد حسابی گفتم نمایشی!

تا آخر...تا سال بعد هم...

سایه ام را میدید عذر میخواست...

من امّا..

از آن ضرب ،شکر میکردم خدا را..

که شاید ضربه ای بوده تا دلم بیشتر حس کند غمت را...

با خودم فکرکردم...

کدام شقی از تو عذر خواست؟؟

یزید ، شمر ، حرمله ، ابن ملجم...قاتل مادر...؟کدامشان؟

دلم سوخت...

نه؛جگرم آتش گرفت..

وااای زینب(س)..

امان از دل زینب(س)...چه خون شد دل زینب(س)...

 





      

بسم رب الحسین(ع)

 

سکوت میکنی و دلم میشود غوغا...

حسین جان؟برادر عزیزم؟

غصه ها برای من ماند و لبخند وصل بر دل تو...

نه با دلم سکوت مکن!

هی سکوت میکنی و دلم تنگ میشود...

بخوان؛

بخوان؛

بخوان؛ قرآن بخوان حسین جانم!

؛که قرآن فقط از زبان تو شنیدنی ست...

حسین جانم!

زینب به فدای لب های ترک خورده ی تو؛

لب بگشای!

بخوان برایم آیه هجران...

بخوان برایم سیل اشک و آه را...

بخوان برایم این غم وصف ناشدنی بنشسته بر دلم را...

بخوان آیه های قرآن را؛

بخوان تا بلکه دلم با طنین دلنشین تو آرام گیرد، ای آرام من!

سکوت مکن که بر دلم،

غم مینشیند قدر یک کوه؛

قدر تل زینبیه...

حسین من!

خدا میداند چه بر دلم گذشت...

میدانم دست آخر درد هجرانت مرا میکشد...

میدانم غمت میشود بلای جانم؛

با این وجود...

باشد تو برو...

برو پیش مادر، پیش حیدر ، پیش برادرم حسن...

و در آغوش گرم پیغمبر...

برو که با رفتنت قلب مرا هم میبری با خود...

که این قلب و جان از اول هم برای تو بود، در وجود من!

حسین جانم!

آنجا،

روی نی...

آهسته که میخواندی،

دلم آتش گرفت؛

قدر پارگی پیرهنت...

قدر دلتنگی رقیه برایت...

قدر غم رفتنت...

میشوی بغض در گلویم؛ای هجران...

میشوی زخم بر دلم؛ای کربلا...

میشوی آتش جانم؛ای علقمه...

گفتم علقمه؛

عباس من!

برخیز؛

ببین بی تو چه حالم!

ببین اهل حرم بی تو چه حالند!

بچه ها،

اشک ریزان

اینجا

همه میگویند

بخدا ما آب نمیخواهیم!

ما فقط عمویمان عباس را میخواهیم!

عباس من!

دیدی وقتی که تو هم پرکشیدی؛

قد حسینم خمید؟؟

دیدی شکست؟؟

حسینی که کوه از پایش درنمی آورد،

با غم تو از پا فتاد!

عباسم!

وقتی أدرک یا أخا میخواندی؛

دیدم که حسینم با تمام وجودش لبیکت میگفت...

امّا

همه ی اینها به کنار

برای حسین؛

غم علی اصغر چیز دیگری بود...

وای عباس عزیزم!

دیگر یارای گفتنم نیست...

نیست؛بخدا نیست؛

حرفی به دلم هست...

نگفتن بهتر...

شکسته ام قدر علمداری ات عباس!

بفدای تو

همه ی هستی ام!

که،

ما رأیت إلا جمیلا ی من؛

شد تیری بر سینه ی یزیدیان زمان!

 

نظرم بود که از کربلا بگویم و وقایعش؛

تاب نیاوردم خودم!!!

دلم آتش گرفته،خدااا...

یا حســـــین(ع)!

 

اشکی روان شد ،

این بنده ی حقیر هم ملتمس دعاست؛

 

یا رب الحسین!

بحق الحسین!

إشف صدر الحسین!

بظهورالحجه...





      

 

بسم الله

از عرفات

تا 

اینجا را

پیمودی

و

دلت که لرزید...

آهسته گفتی

               اینجا "کربلا"ست...





      

 

بسم الله...

 

درد ودرمان...

تو خودت میدانی!

 

درد من

این دل هجران زده ای ست

که تو را میخواهد...دلم شکست

 

"یــه منتــــظر





      

 

بنام خالق غدیر

 

 

من یقین دارم

در ظلمت این شام سیاه

دست مردی ز اهالی خدا

دست ما میگیرد

میبرد خارج از این تیره و تاری زمان

نور بر قلب زمین می ریزد

همه جا عطر گل یاس می افشاند و با شبنم عشق

سردی قله ی یخ بسته ی احساس زمان محو کند

و زمین سبز شود از رخ نورانی او

که خودش خورشید است

 

آری ؛ آن یوسف گمگشته ما

مردی از جنس علی(ع)

در غدیری که خدا میداند

دست حق و عدالت بدست میگیرد

میبرد آن بالا

وان زمان است که بر قلب همه

نور الله درخشیدن میگیرد و آن صبح نه چندان دور است

 

(*که خداوند کریمم فرمود:

ألیس الصبح بقریب... )

 

عید غدیر ،عید ولایت بر همه عاشقان مولا امیرالمؤمنین(ع) مبارک باد

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمؤمنین(ع)...

 

عید غدیر است و دلم بی قرار

کاش که از ره برسد آن نگار...

عید اکمال دین مبارکباد





      

بنام خدای عرفات

 

خوشبحال دلهایی

که 

این روزها مشعر و عرفاتشان غرق تو است

تو در کنارشانی

لحظه به لحظه

گام به گام

نه اصلا تو میزبانشانی

از سوی خدا

 

خوشا به حال آنهایی که

چادر به چادر را

پی ات گشتند

و دیدند تو را

 

خوشا به حال آنهایی که 

خودت 

رفتی 

به ملاقاتشان

 

خوشا به حال آنان که

دست تو

برای دعا کردنِ برایشان

بالا میرود

 

خوشا به سعادت آنان

که خودت 

برای

شهادتِ در راهت

برایشان

دعا میکنی

 

کاش...

 

این روزها

مشعر و عرفات و 

نه اصلا

هر جا

که تو باشی ام آرزوست...

 

دلم بدجور هوای حرم امنت را دارد خدای مهربان و غفارِ من...

بنده نوازی ات مرا آرزوست...

نه اشتباه گفتم

آرزو نیست

همیشه دست نوازشت را حس کرده ام

و گاهی که حس کرده ام 

به حال خودم رهانیده ای ام

چه بسیار که از حال خود رنجیده ام

 

تو همیشه هستی در کنار من

و من همیشه در آرزوی تو

چرا که این منم که گاه گاهی

دست خود از دست مهربان و کریمت

بیرون کشیده ام...

 

فقط باز میتوانم بگویم

دست دلم را بگیر

دست توأم آرزوست...

 

"یه منتظر

 

 





      

 

بسم الله

 

وقتی دلی بحال دلت نمیسوزد

همان بهتر

که خودت بسوزی

به پای "او"

و بحال خودت...!

 

" یه منتظر





      
<      1   2   3   4   5   >>   >