سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان

ویرایش
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :5
کل بازدید :162466
تعداد کل یاد داشت ها : 69
آخرین بازدید : 103/1/9    ساعت : 4:23 ع
درباره
یه منتظر[361]

گمگشته دیار دلتنگی. غم واژه مینگارم از لحظه های دلتنگی ات خورشید! و اینجا را گویی غبار ابرها پوشانده در حسرت ظهورت... و من ...این همان بی قرارم مینگارم از دلتنگی واژه هایم آرزویم این است ای کاش دستت بشود ضامن دلم... کلیه نوشته های این وبلاگ شعرها و دلنوشته های این حقیر میباشد.در صورت کپی منبع ذکر شود.
ویرایش
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
امید انتظار من

بسم رب المهدی(عج)

سلام ای خورشید عالم تاب هستی!

شرمنده ام از اینکه حتی حال عزیزتان را جویا شوم...چرا که می دانم مدتهاست از دست ما گنهکاران بی شرم و حیا رنجیده خاطرید...

روزگاری رنجمان بی تو بودن بودن و فراقت...

روزگاری همتمان بر این بود که نلغزد اشکی بر گونه هایت به خاطر ما بی لیاقتان...

روزگاری می سوختیم و می ساختیم لیک بدین امید که رضایت تو پایان راهمان باشد...

روزگاری...

اما اکنون...

گویا یادمان رفت عهدی را که بستیم و چه ساده پیمان شکستیم...

گویا عادتمان شد که تو ببینی و بگریی بر حال زارمان...بر معصیت های کوچک و بزرگ شب و روزمان...

گویی سهل شد برایمان بی تو بودن... غیبتت...و نالایق بودن چشمهایمان برای دیدنت...

چه ساده یادمان رفت مولایی داریم که هر چه داریم از دعای خیر اوست بر وجود سیاهمان ...

 یا صاحب الزمان...

ببخش ما را ای تنها امید انتظار دل ما...

ببخش روسیاهی و گنهکاریمان را...

ببخش غفلت و فراموشی مان را...

ببخش خیانت و عهد شکستنمان را...

تو دعا کن که بیش از این نسوزیم در آتش غفلتمان...

 

خدا نیاورد آن روزی را که بی او بودن عادتمان شود...

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا

دلم برات خیلی تنگ شده آقا جونم...

 

 

بـغـضــ نــوشــتــــ :

تمــام دنیــایـم شـد بـغـض...در حـسـرت نیـم نـگاهـت مــولا

حسرت نگاه

 





      

بسم الله

دلـــم هــوای نــوشته های پیشینم کـــرد...

رسیــدم اینــجا...

ســـوختــــم مـــادر..

یا فاطمه الزهراء(س)

برای از تو نوشتن بهانه لازم نیست

دمی که نام تو آید اشک من جاری ست

 

سپردم این دل بی تاب دستت ای مادر

که هر دمش ز غم تو ، خون دل باقی ست

 

گدای چادر خاکی ، اسیر یک نگهت

دل خراب من اینجا بسی تماشایی ست

 

بگو به آن سیهانی که سیلی ات بزدند

دمی بر آسودنشان ز آه دل ، واهی ست

 

چه کس کشید به آتش وجود خسته من؟

چه سالهاست وجودم اسیر تنهایی ست

 

به آسمان خبری داده ام ز داغ دلم

هنوز هم که هنوز است هوا بارانی ست

 

تو می روی ، دل من می رود ز دست مرو

که با سکوت تو مادر ، دلم خراباتی ست

 

شکسته این دل خسته ز سوز دیرینه

شکسته جان من ای دل ، به سینه غوغایی ست

 

ببار دیده ی بی تاب من ، ببار ای دل

که چشم منتظر من همیشه دریایی ست

 

"یــه منتظر





      

 

بسم ربک

آقای دلــم!

سلام

سلام بر دل صبورت بر کرده و نکرده های من...

سلام بر دل پاکت که ...

که خدا کند برسد دستش سلام قلب مهجورم

و کاش نوازش کند قلب بیمارم را پاسخ تو ای طبیب بی تابی های دل بشکسته ام

مولا جانم!

میدانم وصله ی ناجورم...

میدانم جز دلشکستگی نداشتم برایت...

میدانم هر آنچه از من دیدی گنهکاری و بی حرمتی و نمک نشناسی بود....

می دانم هیچ نیستم ؛هیچ...

جز آنکه آواره ترینم...

امــا

حــرف دلم این است:

مــن از تــو نمی بُـــرم...

یا عشق ادرکنی

بغــضـ نوشــتـــ:

*بخودت قسم دلم را سخت است تاب آوردن...

همین را شـکر که

نفسی ام هست هنــوز

 که بخوانمت...

با همین بی قراری های دل تنگم...

*کاش دلت أمن یجیب بخواند بر آشفتگی دلــم

*ای کاش دستت بشود ضامن دلـــم

 *دو رکعت نمــاز عشــق زیــر بــاران رحمت خــدا میخواهد دلــم

کــه فقط خــدا ببیند و تــو اشکــهای بی قــراری ام را...

"یــه منتـــظر